رےرآ 🍃
 یــِڪ عدد دیـوانـه مــےنویسـد!^

امروز واقعا روز سختی بود برام

سخت از لحاظ روحی و اتفاقات عجیب و غریبی که افتاد

از ساعت ۱۱ صبح تا ۵ عصر توی تخت بودم و بغضی بودم و حتی لب به ناهار هم نزدم

سِر و بی حس

باید جمع کنم خودم و ..‌ هرچند حس میکنم خیلی آدم بد شانسی هستم !

و دوستم که کنارمه خیلی آدم خوش شانسیه من دوست ندارم مقایسه بشم و خودم ناخواداگاه مقایسه میکنم و استرس میگیرم

سطح انرژیم افت کرده ، سرشار از استرس هستم و نمیدونم چطوری باید جمع کنم خودم رو ...

ولی دلم نمیخواد فردا جلو خودم و بقیه اینطوری باشم ...

باید یه سیلی توی گوش خودم بزنم و بگم جمع کن خودت و ! بس کن! تمومش کن ! اه‌

~ 21:24 ~ رےرآ 🍃 ~