رےرآ 🍃
یــِڪ عدد دیـوانـه مــےنویسـد!^
|
هر وقت یه حرفی رو میزنم تا ۳ روز بعدش حس پشیمونی میکنم و میگم کاش نمیگفتم .
حالم واقعا خوب نیست ...
دارم خفه میشم از همه چیز
از اینکه نمیتونم خیلی کارا رو انجام بدم دارم دیوونه میشم
از خانواده ام فراری ام از دوستام فراری ام حالم مساعد نیست. دوست ندارم هیچ کسی کنارم باشه از همه متنفرم
دلم میخواد تموم شه همه چی
تنهایی تا خرخره تنهایی
خارج شده از یک جدال خونین درونی.
بیش از حد ریکشن نشون دادن به مسائل ، مخصوصا اتفاقات منفی داره منو دیوونه میکنه
وقتی اتفاق بدی میفته یه پتک روی سرم فرو میره حالم بد میشه همش نگران و ناراحتم مدادم به بدترین اتفاقات فکر میکنم و خود خوری میکنم و غصه میخورم بدترین حالت ممکن و متصور میشم و بعدش دیگه توان جسمیم رو هم از دست میدم .
بی جون روی زمین میفتم .دگ نا ندارم
حس میکنم مغزم شبیه یه گردو پوچ و توخالی میشه که داخلش و مورچه یا کرم یا هر چی ، خورده
و سریع نمود بیرونی پیدا میکنه
خستم از خودم از خود ترسو و نگران منفی نگر خودم خسته ام
پول مشاوره رفتنم ندارم ساعتی ۷۵۰ هزار تومن هزینه مشاوره رفتن پیش دکتر روانشناس ِ بجز هزینه رفت و آمد
آدم وقتی ب مشاور نیاز داره فقط باید بره بمیره
اتفاقی که افتاده و جرات نمیکنم به هیچ کسی بگم شماتت اونا بیشتر بهمم میریزه
کاش حال و آرامشم مثل چند دقیقه قبل بود . کاش میشد آرامش ذهنی داشته باشم همین فقط همین فقط !.
حس میکنم چاق شدم
و این فقط یه حس نیست . واقعا چاق شدم و این خیلی حس بدیه .
اومدیم مهمونی ... بحث اینجاست که تِم ما افسرده است و فقط گاهی این افسردگی و فراموش میکنیم.
بدنم درد میکنه ، درد که نه ، بی جونه ...
و حس ِ ناتوانی توی بدنم میکنم .
رفتم خرید ضدآفتاب و ریمل خریدم . به ... پیام دادم و هنوز جواب نداده... از انتظار متنفرم . انگار هر لحظه که انتظار پیام میکشم ، یه ذره از جونم کم میشه .
همیشه یه غم و انده همراه منه. ... و هیچ وقت تنهام نمیذاره
زهرای امشب و دوست نداشتم :(
کاش هیج وقت مثل امشب نباشم .
لبریزم از پشیمانی و سرزنش .
من اینروزا خسته میشم !
با خوردن ، با خوابیدن ، با گشتن توی اینستا با بیکاری با تنهایی، باشلوغی !
من یک ماه پیش خسته میشدم !
با ۶ صبح بیدار شدن ، با پیاده روی از خونه تا محل کار ، با کار کردن ، با غربت ، با تنهایی با تلاش کردن برای ساختن زندگی و آیندم!
میبینی رفیق ؟
ما همیشه و در هر حالتی خسته میشیم !
ولی وقتی جنس خستگی هامون و بزاریم روی ترازو مردونه به خودمون بگیم عیار کدوم خستگی به زندگیمون ارزش میبخشه ؟
کاش اینقدر غر نزنیم .
(پستخطاببهخودموافرادمثلخودمبود.)
☆☆☆☆☆☆☆☆
این پست و توی کانالم گذاشتم و بعدش چند تا دوستام پیام دادن و از حال بدشون گفتن .
من همیشه ترسیدم از بیان نکات مثبت زندگیم! از اینکه نکنه کسی آه بکشه بعد از آه اون همه خوشی های زندگیم روی سرم آوار بشه
نکنه کسی دلش حال خوب ، هر چند اندک منو و بخواد و توی حال بدیاش بشم حسرت و کائنات همینو ازم بگیرین!
الانم بعد گذاشتن اون پست ، اینقدر انرژی بد از اطرافیان گرفتم که تصمیم گرفتم پاکش کنم
اولین پست سال ۱۴۰۳ (:
سلآم D: