رےرآ 🍃
یــِڪ عدد دیـوانـه مــےنویسـد!^
|
، هفته ها بود که یه مشکل ذهن و روحم و درگیر و غمگین کرده بود
دیشب وقتی داشتم سرم و روی بالشت میذاشتم ، با خودم میگفتم که اگه این مشکلم حل بشه خوشبخت ترین آدم روی زمینم و دیگه میتونم از ته دلم بخندم و شاد باشم
صبح تا چشم هام و باز کردم یه پیامک اومد روی گوشیم که متوجه شدم اون مشکل حل شده!!(:
با همه وجودم خوشحال شدم از رختخواب پریدم بیرون و گفتم خدایا شکرت شکرت شکرت
دیدم گوشیم یه تماس بیپاسخ داشته از طرف یه آشنا ، با همون حالت خوشحالی یا مستی اون پیام ، زنگ زدم بهش و در همون لحظه یه خبر بد بهم رسید که خوشحالی اون لحظه و پودر کرد و سراسر ترس اضطراب و وحشت و به جونم انداخت !
امشب دوباره سرم و روی همون بالشت گذاشتم همون بالش دیشب که با خودم میگفتم اگه اون مشکل اول نباشه دیگه هیچ غمی ندارم و خوشبخت ترین آدم دنیام
ولی حتی ۱ دقیقه طول نکشید که مشکل جدید جایگزینش شد و باز هم تمام وجود و روح من به ترس و اضطراب و نگرانی تشکیل شده و با این حال و درد جدید دارم سرم و روی همون بالشت قرار میدم ! (':
خلاصه اینکه ......
دل خوش سیری چند ؟
دلم آرامش میخواد همین!