رےرآ 🍃
 یــِڪ عدد دیـوانـه مــےنویسـد!^

مهم نیست که ما چقدر در ظاهر مورد ظلم قرار گرفته ایم و شخصیتِ لگدمال شده ی قصه ایم ! یا هی بیاییم های و هوی کنیم و اشک تمساح بریزیم و انگشت اشاره مان را بگیریم رو به آدمها و دنبالِ مقصر برای بدبختی هایمان باشیم ! چیزی که اهمیت دارد حقیقت است … حقیقتی که هر شب در تاریکی سراغمان می آید . هر انسانی خودش خوب میداند ، انچه که تظاهر میکند ، چقدر در خفا درست بوده ..

این ذاتِ بالقوه ی آدمیزاد است که اگر دچار رنجی میشود ، دیوانه وار دنبال کسی میگردد که یقه اش را بگیرد بگوید : تویِ فلان شده ، روزگارم را سیاه کرده ای ! اما واقعیت این است که در پسِ همین ، های و هوی ها ، گاهی خودمانیم از هر کسی بهتر میدانیم ، لجنِ اتفاقات اطرافمان ، از بابت اتفاقاتی است که در پنهان و پستو ، به خیالِ اینکه کسی نمیداند ، رقم زده ایم !

ما مدام دروغ میگوییم ، اما اگر کسی دروغ بگوید لباسش را پرچم میکنیم که آی من را خام کرده اند ، زنده زنده در دیگ پخته اند! در لایه های زیرین و پوستینِ زندگی هایمان ، عشوه های زننده و دلبری های موقت و گرا دادن های ریز جولان میدهد اما به محض دیدنِ اشتباهِ کسی ، جار میزنیم که ایها الناس خیانت ، مردم هوس بازی ! ما به روح و زندگی دیگران دست درازی میکنیم ، آرامشِ شب و روز مردم را میبلعیم ! خود خواهانه به خوشبختیِ عاشق ها چشم میدوزیم و حق و سهمشان از زندگی مشترک را میدزدیم اما به محض ناخنک خوردنِ احساسمان ، فریادِ قدیسه ام سر میدهیم و مینالیم که چرا بازیچه شده ایم !؟

واقعیت این است که چه فرقی میکند ما ، ما موجوداتِ فانیِ محتاج ، به چه سناریویی تظاهر میکنیم ؟ وقتی خودمان در خلوت ، شبهایی که سرمان را روی بالشت میگذاریم ؛ از نهایتِ اشتباهات و حقارتمان خبر داریم … و هیچ راه فراری نداریم ، مگر چنگ زدن به التیام و تسکینی کوتاه مدت … التیامی به نام نفاق و سیاه نمایی .

#میم‌_سادات_هاشمی

~ 14:24 ~ رےرآ 🍃 ~