رےرآ 🍃
 یــِڪ عدد دیـوانـه مــےنویسـد!^

یکم غر غر کردم حالم بهتره الان :]]

اصلا دوست ندارم اینجا غر بزنم یا حس و افکار منفی به بقیه ادم ها منتقل کنم ، ولی گاهی به خودم میگم خب اگه اینجا خودم نباشم ، پس کجا خود واقعیم باشم ؟

اگه وقتی غر دارم یا حالم بده اینجا تایپ نکنم و ننویسم که بازم میشه کناره گیری برای بقیه!

بازم میشه مث دنیای واقعی که از خودم بزنم و زدم برای بقیه 

من دلم میخواد خودم باشم ، خوب ، بد مهربون ، غرغرو هر چی هستم خودم باشم

دلم نمیخواد خودمو تغییر بدم برای بقیه ، حد اقل اینجا اینحا اینجا خودم باشم

 

+ اینکه یا بگیری سمت ادمی که ناراحتت میکنه نری ، کاری که ممکنه حالت رو بد بکنه رو انجام ندی یعنی بزرگ شدی.

 

_من اما میگم حتی کاری که[ احتمال داره ] باعث ناراحتیت بشه رو انجام نده!

 

یه موضوع دیگه اینکه من یکم انگار پر توقعم!

نه که پر توقع باشم نمیدونم شایدم نیستم ، من دوست دارم بقیه دوستام سراغمو بگیرن بهم پیام یدن و حالمو بپرسن وقتی که حتی مدت زیادی نیستم ازم بپرسن کجا بودم و حال دلم چطوره ، اصلا دوستی برای ادما به چه معنیه؟

مگه غیر اینه که مدام هوای همو داشته باشیم.؟

من خودم همه همه همه اون کارا رو برای همشون انجام میدم بیشتر از حد عادی اما احساس میکنم متقابل نیست!

من حتی توی گروهی که خودم مالکشم هم چت نمیکنم مگر کسی تگم کنه جدبدا اینطوری  شدم سخت وارد جمع میشم دلم میخواد بقیه صدام بزنن تا من برم پیششون!

انگار نازم خیلی زیاد شده :)*

بنظرم اینا اصلا اسمش پر توقعی نیست ، چون خودم در حق بقیه حد اکثر محبت و توجه و میکنم انتظار دارم حد اقلش و برام انجام بدن ولی نمیکنن و این منو غمگین میکنه :(

اینم بگم که محبت و توجه من به ادم های اطرافم یه خصلت که خدا توی ذات و سرشت من گذاشته 

و اصلا ازم جدا نمیشه :)

منظورم اینه من محبت نمیکنم به قصد اینکه محبت کنن! من به همه ادم های اطرافم عشق می ورزم جون این توی وجودمه و گاهی حس میکنم یه امانت الهیه که خدا دوست داره به بنده هاش ببخشم**

​​​​​

~ 1:46 ~ رےرآ 🍃 ~