رےرآ 🍃
یــِڪ عدد دیـوانـه مــےنویسـد!^
|
نمیدونم چرا از صبح ڪه چشمامو باز ڪردم به استرس و اضطراب عجیبے توے وجودم حس ڪردم
امروز 31 تیر و دقیقا یڪ ماه فرصت باقیه براے ڪنڪورم
از فردا شمارش معڪوس شروع میشه و توے مغذم اڪو میشه
29
28
27
26
......
راستش نمیدونم چے بگم...
هر بار ڪه تلاش میڪنم ڪلے صدا پشت سر هم توے سرم میپیجه ڪه اگه این بارم نشد چی؟ اگه بازم نتونستے چی؟ این راهیه ڪه 5 سال دارے میرے اگه بازم مث سالاے قبل بود چی؟؟یڪ ماه چیه اخه؟ وقتت ڪمه ...اگه نشد چے ؟؟
و یه صداے دگ بهم میگه ،
تموم اون سالا رو بریز دور ...تموم اون سالا قد یڪ روز امسال تلاش نڪردے ... بابد شڪست بخورے تا برنده بشے ... تو میتونے مثل همه اونایے ڪه تونستن ...هزار بار شڪست خوردے تا این بار برنده بشی!
اگه قراره یه روزے تو برنده بشے زمانش فقط و فقط همین یڪ ماهه....
نه بیشتر و نه ڪمتر
اگه بهت 4 سالم وقت بدن زمان رشت تو توے همین یڪ ماهه دلبرم .... مراقب خودت و ذهنت باش...
یه روز داستانتو براے همه تعریف میڪنے و همه بهت افتخار میڪنن...فقط زمین نخور...فقط راه برو فقط بلند باش
و این منم ڪه بین ایین همه شلوغے و صدا هاے بلند بلند ذهنم باید اون صداے ضعیف
[تو میتونے جا نزن دختر!]
رو پیدا ڪنم و نخشو بگیرم و به امیدش حرڪت ڪنم!
گاهے ڪه صدا ها خیلے بلند میشن خیلے زیاد میشن ،
امیدم با صداے ضعیف از همه وجودش فریاد میڪشه ڪه
[ آهآآآآآآآآآے صدآآآمو میشنوووووووے؟؟؟؟؟؟؟ بخدا میتونـے بخدا میشــه بلند شوووو ، بلند شوووو جا نرن ، بخاطر خدااااا بلند شووو بخاطر زخم هاے دلت بلند شوو بخاطر زخم هاے تنت بلندد شووو بخاطر خون دل مادرت بلننددد شوو جآآ نزززن .... بخدا میشهه ...بلند شو قهرمآآن... بلند شو ڪودڪ خسته و زخمے من ... بلند شو میشه .....] گاهے به خودم افتار میڪنم ڪه این همه جسارت شڪست خوردن و دوباره پا شدن داشتم ، و دارم....فقط گاهے البته ....
چقدر دلم برا خودم میسوزه ...
خیلے تنهاست خیلے همه دعواش میڪنن، ڪاش خودم با خودم مهربون تر باشم ...
بیا بغلم من جان مظلومم...
خیلے دوستت دارم
میدونم ڪه یه روز تموم میشه این روزا....
+ اسـم اون اهنـگـه رو هـم بهتـون نمیگـم تا خودم بذارمـش و از دسـت خودم نوش جــآن کنـید (:💫