رےرآ 🍃
 یــِڪ عدد دیـوانـه مــےنویسـد!^

من تماشاے ط میکردم و غافل بودم

کز تماشاے طُ خلقـے ، به تماشای من است 

گفته بودی که چرا  محو تماشای منـے!

و چُنان محو که یک دم ، مُژھ بر هم نزنـے!

مُژھ بر هم نزنم ، تا که زِ دستم نرود

نآزِ چَشـم طُ به قَدرِ ، مژھ بَر هم زدنـے

نآزِ چَشمِ طُ به قَدَرِ ، مُژھ بر هم زدنـے :)

~ 0:0 ~ رےرآ 🍃 ~

من به تنگ آمده ام از همه چیز ...

بگذارید هواری بکشم! 

~ 2:25 ~ رےرآ 🍃 ~

بدنم درد میکنه ...

انگار از یه ساختمون 10 طبقه پرت شدم پایین ...

دلم میخواد همین حالا بخوابم تا فردا ولی نمیشه...

کاش جهان متوقف میشد یا تموم میشد .نمیدونم.

~ 19:34 ~ رےرآ 🍃 ~

{ مخاطب این پست خودم هستم

مکالمه ایے از خودم با خودم براے خودم }

توی این دنیا هر چیزی بها و ارزشی داره ... مثلا قیمت یه ماشین گرون مثل پورشه 2 میلیارد تومنه و  قیمت یه موتور 4 میلیون تومنه ...

 

خدا برای هر چیزی توی دنیا یه بهایی گذاشته یه قیمت مقطوع ...

اما هزینه ای که باید بدی هم از جسم برمیداره و هم از روحت ... 

همه اون کسایی که پزشک شدن یه بهایی دادن ... به بهای بزرگ ، زجر کشیدن تلاش کردن ، کیه که دلش نخواد تا ساعت 11 صبح بخوابه ؟ و بعدش لم بده روی مبل و گوشیشو چک کنه و بخوره و عصر هم بخوابه باز شبم بره تفریح بیرون و بعد شامم یه سریال خانگی ببینه و بعدشم باز گوشی گوشی تا خوابش ببره!(:

سوال من اینه که اونی که پزشکی قبول شده هم این روند رو رفته؟

یا دلش نمیخواسته این روند رو بره؟؟

اون چیکار کرده که الان به نک قله رسیده و بهش میگن اقای دکتر یا خانوم دکتر؟

بزار بگم بهت .

اون صبح چشماش خیلی خواب الود بوده با همه وجودش دلش میخواسته یک ساعت بیشتر بخوابه ولی پا گذاشته روی دلش لهش کرده و 6 صبح بیدار شده به درس خوندن 

اون گوشیشو خاموش کرده ، تلویزیون رو کنار گذاشته ، دوست و علافی خوش گذرونی رو کنار گذاشته 5 ماه! فقط ماه تلاش کن برای خودت!

تلاش کن برای ارزویی که حسرتش همه وجوتو پر کرده برای ارزوی که هر ثانیه با هر نفس همراهته. و گریبانتو رها نمیکنه!

یه سیلی بزن به خودت و به هوش بیا

ازت خواهش میکنم به هوش بیا رےراے یک روزه!

به هوش بیا.

​​​​​​

~ 15:4 ~ رےرآ 🍃 ~

_ دیشب ، آخرای شب توی چنلِ پرایوتم شروع کردم به نوشتن خیلی وقت بود ننوشته بودم و دلم نیومد ثبت نکنم از لحظه های بیست و عند سالگیمو اونجا 

دلم خیلی تنگ شده بود برای فضاش ولی به احتمال زیاد دیگه ننویسم!

_ دلم خلا و سکوت و تنهایی میخواد نه که بگم همه چی گل و بلبله و از تنهایی حس شعف دارم نه ولی این یه تجویزه برای روحم!

یه دارویی که باید بخورم و وقتم رو بجای صرف کردن برای کارای بیهوده برای کارای مهم صرف کنم

_" تذکر!

جمله بالا در حد شعاره و فقط یک گام ازش عملی شده! "

_28 امتحان باکتری شناسی دارم اخرین امتحان ترم 6 میکروبیولوژی ...

امید وارم پاس بشم و نمره خوبی بگیرم هر چند هنوز شروع نکردم به خوندنش زوده اخه ^^

 

_تا قبل 28 هم باید درس های عقب افتاده کنکورم رو بخونم ...

هنوز هیچی نخوندم تقریبا :/

ولی نی نی یک روزتون قول داده دیگه دختر خوبی بشه و درساشو بخونه!(:

 

_تمام عکس های گوشیمو حدود 4 هزار تا بودن خالی کردم روی رم تا شاید یکم گوشی عزیزم حافظه داشته باشه چند تا فیلم درسی دانلود کنم انقدر در به در نشم توی گوشی این و اون برا یه فیلم ناقابل یک گیگی D:

 

_پناه میبرم به خدا از شر تمام چیز های که ناآرامم میکنه 

خدایا من بجز ط هیچ کسی رو ندارم

هیچ پناهی ندارم

به ط پناه میبرم ❤

~ 18:18 ~ رےرآ 🍃 ~

نمیدونم از کجا شروع کنم به نوشتن (:

خب اولش به خودم بگم که ،

من جآن ؟!

{ تولدتـ مبارڪ ** }


--> Read More
~ 14:32 ~ رےرآ 🍃 ~

 نمیدونم از ڪجا شروع ڪنم به نوشتن  


 از رنگ سبز دلبرانه چشمات ڪه هر ڪسے رو درون خودش غرق میڪنه 
 و یا از پاڪے قلب مهربونت

ڪه وسعتش

اونقدر زیاده ڪه همه اقیانوس و دریا ها رو شامل میشه 


 از اشنایمون با هم حدود 4 سال میگذره و امسال به بر رنگ ترین شڪل ممڪن رسید  


 و من چقدر عاشقانه دوستت دارم خواهر ڪوچیڪه  


 درسته فقط دو سال ازم ڪوچڪتریااااااا

ولے خب این یباره اشڪالے نداره همین یه امشب و ط ابجے ڪوچیڪه باشی 


  وقتے فهمیدم روز تولد هامون فقط 1 روز اختلاف داره ڪلے ذوق ڪردم و از ریس تشڪر ڪردم ڪه این همه شباهت و بین من و ط قرار داده  


 هر چند من هییچ وقت به بزرگے و بزرگ منشے تو نمیرسم اما دلم میخاد بدونے خیلے دوستت دارم  


 و این دوستت دارم رو با همه همه عشق و علاقه ڪه توے وجود و قلبم نسبت بهم دارم دریافت ڪن جان و دلم  


 تولدت مبارڪ باشه لبخند من  


 خدا همیشه ط رو برام حفظ ڪنه

 


 همیشه لبخند من بمون  

 

 

تولدت مبارڪ

 

آهنگ وبم^^

~ 20:0 ~ رےرآ 🍃 ~

صبح میشه این شب تار :)

سپیده میزنه ، خیلی زود ...

زود تر از اون چیزی که فکرشو بکنی ...

سر پا باش فقط

~ 14:37 ~ رےرآ 🍃 ~

 

دلم میخواد یه چیزی بگم ولی نمیدونم چیه :(

مث اون موقع هایی که دلت میخواد یه چیزی بخوری ولی نمیدونی چیه ^^

همین دیگه ، گفتم در جریان باشین :')

پـےنوشـت؛

دلم میخواد قهر کنم بقیه بیان نازمو بکشن :/

بهانه گیر شدم نمیدونم چرا!

~ 1:55 ~ رےرآ 🍃 ~

فقط یه امتحان ازمایشگاه مونده که اونم 9 بهمن هستش نمیخوام بزارم لحظه اخر و از الان اروم اروم می خونم

 امتحان های تئوریم از 11 بهمن شروع میشن ...

از صبح که بیدار شدم یکم علائم سرما خوردگی دارم ، بی حالی سر درد و اینا چون دیشب حموم بودم و موهامو خشک نکردم و خوابیدم اینطوری شدم..

نمیخوام از برنامه کنکورم عقب بمونم و تا قبل امتحانام هر کاری از دستم بر بیاد انجام بدم 

برای خوشحالی خودم قرار گذاشتم هر وقت برناممو عمل کردم به عنوان جایزه یه فیلم ببینم 

لبخندم راست میگفت که وقتی همه محبتتو بپای کسی بریزی خودت از درون تهی میشی و دنبال کسی میگردی که خودتو از محبت پر کنه ولی پیدا نمیکنی!

مث شارژر اصلی که دادی به یکی دیگه ، و بقیه ادما همه فیکشو دارن (:

و اینکه یه پست گذاشتم که اسم وبلاگمو عوض کنم ، لبخندم یه کامنت داد و گفت ، رےرا به این قشنگی؟!

و این جمله رو با صدای خودش توی سرم متصور شدم و اصلا دلم ریخت :)))

[شما صدا شو نشنیدین ، نمیتونین تصور کنین من راجب چی دارم حرف میزنم! نگم از دلبریاش :) که دست خودشم نیست توی ذاتشه و نچراله!(:]

راست میگه رےرا به این قشنگی :) الان همه منو با این اسم میشناسن ، خودمم دوستش دارم ، دلیل تغیر اسمم این بود که با یه سرچ ساده میشه منو پیدا کرد توی وبلاگ ولی خب چیز خاصی هم نمینویسم پیدا هم بکنن اتفاقی نمیفته ، پس فعلا منصرف شدم از تغییر اسمش 

دیگه اینکه امروز رو می خوام قشنگ خلق کنم ، حواسم به خودم باشه به درس کنکورم و درس دانشگاهم ، هرچند گاهی مامانمو بغل میکنم و بهش میگم خیلی دوسش دارم ... برای خودم میوه پوست میکنم و از هر کسی که باعث میشه حس کنم روح و ارامشم اسیب میزنه دوری میکنم ( :

 

 

~ 14:6 ~ رےرآ 🍃 ~

 

اینکه همه احساساتتو ناخواسته صرف یه ادم بکنی و بعدش حس کنی همشو دور انداختی و به خودت بی احترامی کردی حس قشنگی نیست..

کاش همه چیزم برای خودم بود و به بقیه از احساساتم کم میدادم کاش همشو برای خودم نگه مبداشتم تا الان اینطوری حس درمونده بودن نداشتم.

+

دلم میخواد هیچ صدایی از هیچ جایی نشنوم..

مناجات امیر المومنین رو گذاشتم تو گوشم و دوست دارم درونش غرق بشم .

 

بچه ها من وب همتون کامنت گذاشتم مجدد ولی نمیاد!

​​​​​​چیکار کنم الان :(

 

ما فقط یه کامنت اخر شب داشتیم که اونم بلاگفا ازمون گرفت!

~ 0:50 ~ رےرآ 🍃 ~

نمیدونم چرا دلم خواست یه هویی بنویسم...

یه پسری که بهش گفتم امکان بودن کنار هم وجود نداره و اون 5 ساله بپام نشسته و بی محلی هامو تحمل میکنه ندیدن هامو تحمل میکنه امشب دوباره اومده

چقدر غمگینم براش!

چقدر دلم گرفته براش... برای غربتش ، برای رسم این دوره بد ، برای بی رحمی خودم!

کاش عاشق یشه ، کاش بره دنبال یه دختری که دلش براش بلرزه ، کاش خوشبخت ترین پسر عالم بشه یادش بره چقدر رنج این 5 سال!

دلم نمیخواد توی این حال ببینمش.

​​​​​​دلم نمیخواد اینطوری رفتار کنم

دلم نمیخواد انقدر بی تاب ببینمش

کاش حالش خوب بشه و حافظشو از دست بده.

~ 18:37 ~ رےرآ 🍃 ~

و عاشـقانه ترین ماه

ماه ِِ بهمن بود ( :

 

 

~ 15:19 ~ رےرآ 🍃 ~